سالهاست به تو فکر نمی کنم
چسبیده ام به این زندگی لعنتی
به زنی که در من مادر شده
و مردی که تو نیست
طعم اولین دیدارمان یادم نیست
طعم سرمایی که آتش مان را تندتر می کرد
و طعم تو
سالهاست من، من نیستم
من شعرم
شعری برای روزهای سمعک
روزهای دندان مصنوعی
و روزهای آلزایمر
باید بنویسم
تا سالها بعد یادم نرود
زمستانهای همدان
چه به روز استخوان هایم آورد.